اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
کرامات حضرت رضا علیه السلام

عبداللّه بن ابراهیم غفاری:
تنگ دست بودم و روزگارم به سختی می‌گذشت. یکی از طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریاء حرکت کردم تا امام رضا علیه السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند.

زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام، اشاره کردند که گوشه سجاده‌ای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشته‌ای هم کنار پول‌ها قرار داشت. 
یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم خرجی خانواده‌ات است».

📚 المناقب، ج۴، ص۳۳۷

نويسنده : دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۴۰۰ - 20:24
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
معجزه حضرت

معجزه حضرت
یک نفر از زارعین و کشاورزان قریه طرق گفت :
خانم بنده
از دنیا رفت و طفل کوچک شیرخواری از او ماند . ومن از ناچاری چند روزی آن طفل را پیش زنهای همسایگان قریه می بردم و شیر می دادند تا اینکه خسته شدند و از شیر دادن مضایقه کردند .
آن طفل زبان بسته از اول شب تا طلیعه صبح گریه می کرد و آرام نداشت و مرا نیز پریشان و بی قرار کرده بود بقسمی که چند مرتبه خیال کردم که او را بکشم و خود را ازشر او راحت نمایم لکن باز حوصله و صبر کردم .
صبح شد و خواستم برای کشاورزی خود بصحرا بروم طفل را هم با خود برداشتم بقصد اینکه چون بکنار چاهی برسم او را در چاه بیندازم . پس بکنار چاهی رسیدم در آنحال از همانجا چشمم بگنبد مطهر حضرت رضا ( علیه السلام ) افتاد بی اختیار ، حال گریه بمن روی داد و توجه به آنحضرت نموده عرض کردم .
ای امام غریب و ای چاره ساز بی چاره گان رحمی بحال این طفل بی گناه بفرما و مپسند که من مرتکب قتل این طفل شوم .
چون این درد دل خود را به امام عرض کردم طفل را سر آنچاه گذاشته و رفتم مشغول کار خودم که شیار کردن باشد شدم . پس از ساعتی ملتفت شدم که سینه ام خارش زیادی دارد چون نگاه کردم دیدم شیر از پستانم می ریزد فوراً آمدم سرچاه و دیدم آن طفل از بسیاری گریه و گرسنگی بحال ضعف افتاده و نزدیک است تلف شود .
او را فوراً برداشته و پستان خود را بدهانش گذاشتم و
او هم شروع بمکیدن کرد و شیر خورد تا سیر شد و بخواب رفت لذا او را همانجا گذاشتم و در پی شغل خود رفتم و آن طفل هروقت که بیدار و گرسنه می شد شیر پستان من هیجان می کرد و من او را شیر می دادم تا سیر می شد حال من چنین بودتا ایام رضاع طفل تمام شد و او را از شیر بازداشتم آنوقت شیر در پستان من خشک گردید واین هم از عنایت و توجه آقا امام هشتم ( علیه السلام ) است .
( – دارالسلام محدث نوری . )

نويسنده : پنجشنبه بیستم تیر ۱۳۹۸ - 23:38
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
نحوه آمدن ( خدمت آقا)

نحوه آمدن من به اينجا ( خدمت آقا) خاطره اي است که همواره در ذهنم است و آن را فراموش نمي کنم. يکي از شرايط خادم حرم امام (ع) شدن، متاهل بودن است.آن سالي که من تقاضانامه را داده بودم، مجرد بودم و به همين دليل نمي توانستم خادم شوم.اين موضوع برايم بسيار ناراحت کننده بود ،در همان ايام بود که از طرف خانواده خاله ام که مدتها بود من خواستگار دخترشان بودم، پيغام رسيد که پدر دختر با ازدواج ما موافقت کرده است.آن روز خيلي گريه کردم و اين گريه از سر خوشحالي بود، البته نه تنها بدليل ازدواج با دختر خاله ام بلکه به اين دليل که آقا امام رضا(ع) نظر عنايت به بنده دارند.اکنون سالهاي سال است که در خدمت زوار آقا هستم و در کنار همسرم زندگي خوب و خوشي دارم.

نويسنده : پنجشنبه بیستم تیر ۱۳۹۸ - 23:31
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
نذر

شيفت من تمام شده بود و براي استراحت به آسايشگاه مي رفتم، قبل از رفتن تصميم گرفتم قدمي در صحن ها بزنم. دختر کوچکي حدود 9 ساله را ديدم با چادر سفيدي بر سرش که براي کبوترها دانه مي ريخت.و هر مشت دانه اي که مي ريخت زير لب چيزي مي گفت.جلو رفتم و سلامي گفتم.جوابم را داد و دوباره مشغول کارش شد.پرسيدم: دخترم چه مي کني؟ گفت: دانه مي ريزم تا کبوترها گرسنه نمانند .پرسيدم: نذر داري؟ گفت: من نه! نذر مادرم است که آنجا نشسته است.سپس با دست خانمي را نشان داد و ادامه داد: او سالها پيش نذر کرده بود خدا مرا به او بدهد و من هم وقتي به سن تکليف رسيدم تا آخر عمرم هفته اي يکبار به اينجا بيايم و براي کبوترها دانه بپاشم . من هم اين کار را مي کنم.

نويسنده : پنجشنبه بیستم تیر ۱۳۹۸ - 23:30
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
میهمان دوستی امام علیه السلام

میهمان دوستی امام علیه السلام

راوی: یکی از نزدیکان امام رضا علیه السلام

مرد گفت: «سفر سختی بود. یک ماه طول کشید».

امام رضا علیه السلام فرمودند: «خوش آمدی!»

«ببخشید که دیروقت رسیدم. بی پناه بودن مرا مجبورکرد که دراین وقت شب، مزاحم شما شوم».

امام لبخندی زدند و فرمودند: «با ما تعارف نکن! ما خانواده ای میهمان دوست هستیم».

در این هنگام روغن چراغ گردسوز فرونشست و شعله اش آرام آرام کم نور شد. میهمان دست برد تا روغن در چراغ بریزد، اما امام دست او را آرام برگرداند و خود، مخزن چراغ را پر کرد. مرد گفت: «شرمنده ام! کاش این قدر شما را به زحمت نمی انداختم».

امام در حالی که با تکه پارچه ای، روغن را از دستش پاک می کرد، فرمودند: «ما خانواده ای نیستیم که میهمان را به زحمت بیندازیم».

نويسنده : پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶ - 17:36
دسته بندي : زندگی نامه امام رضا علیه السلام، سیره امام رضا علیه السلام، کرامات امام رضا علیه السلام
شفای نابینا با توسل دل به امام رضا علیه السلام

شفای نابینا با توسل دل به امام رضا علیه السلام

نمی دانستند که چه باید بکنند. من هم از این وضع و حال خود خسته شده بودم. در عالم فکر و اندیشه بر ذهنم توسّل و شفای بیماران گذشت و این که عیسی مسیح چگونه بیماران را شفا می داد ... .

نويسنده : جمعه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۵ - 9:42
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
وجود دوشیر روی ایوان نقاره خانه حرم امام رضا(ع) نشانه چیست؟

؟.آیا میدانید که تصویر یک انسان و دو شیری که در حالِ خوردنِ او هستند، در قسمت انتهاییِ ایوان شرقیِ صحن انقلاب اسلامی، یعنی ایوان نقاره، نشان دهنده ی چیست؟

در زمان حضور امام(ع)، در مروْ قحطی حاکم شد؛ به حدی که منابع آب شُرب نیز در حالِ خشکیدن بود. مأمون به مردم پیشنهاد داد که از امام بخواهند تا دعا کند. حضرت به مردم سفارشِ سه روز کردند و روز چهارم، خارج از شهر، نمازِ باران خواندند. هنوز نماز امام پایان نگرفته بود که ...

نويسنده : پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۵ - 1:0
دسته بندي : زندگی نامه امام رضا علیه السلام، کرامات امام رضا علیه السلام، حرم شناسی و مراسم و آیین های حرم
یا امام رضا(ع) بچه ام را از تو می خواهم!!!

راوی: آقای تقاء

یک بار از تهران با قطار عازم زيارت امام رضا(ع) بوديم. به یک باره صداي فريادهاي زني عرب زبان همه را به خود آورد و از كوپه ها به بيرون كشاند. او به سمت جلوي قطار ميدويد تا لوكوموتيوران، قطار را نگه دارد. او همه اش مي گفت: يا امام رضا، بچه ام، بچه ام.... بچه ام را از تو مي خواهم. به واگن ما كه رسيد، من متوجه شدم و بلافاصله دستگيره زنگ خطر را براي توقف قطار كشيدم و قطار متوقف شد. زن با ناله هاي جگرسوز خود را به لكوموتيوران رساند و گفت كه فرزندش از پنجره ی قطار پرت شده است. لكوموتيوران چندين كيلومتر دنده عقب گرفت، پس از آن بچه را از روي زمين برداشتند و به داخل قطار آوردند. دقايقي بعد بچه را در حالي كه حتي يک خراش هم برنداشته بود از جلوي همه كوپه ها عبور دادند و همگان ديدند كه بچه به عنايت امام رضا(ع) كاملاً سالم، آرام و طبيعي است.

 

منبع: ذره و آفتاب؛ عنايات امام رضا علیه السلام/ به همت جمعی از نویسندگان؛ تهیه و تدوین اداره امور فرهنگی آستان قدس رضوی.  

نويسنده : سه شنبه یکم تیر ۱۳۹۵ - 13:9
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
نماز اول وقت حضرت رضا علیه السلام

نماز اول وقت حضرت رضا علیه السلام

حضرت رضا علیه السلام به نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد، چراکه نماز اول وقت رمز هوشیاری و دینداری و توجه فرد مسلمان به خداوند و معنویات است و کسانی که مقید به نماز اول وقت باشند معمولا از نظر دینی و معنوی در رتبه والایی قرار می گیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نويسنده : دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۵ - 23:22
دسته بندي : زندگی نامه امام رضا علیه السلام، سیره امام رضا علیه السلام، کرامات امام رضا علیه السلام
شربت گوارا

شربت گوارا

راوى: ابو هاشم جعفرى

به سخنان امام گوش مى ‏دادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بيش تر مى‏ كرد. تشنگى تمام وجودم را فرا گرفته بود. شرم و حياى حضور امام، مانع از آن شد كه صحبتشان را قطع كنم و آب بخواهم. در هيمن موقع امام كلامش را قطع كرد و فرمودند:«كمى آب بياوريد !»

نويسنده : سه شنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۵ - 17:51
دسته بندي : زندگی نامه امام رضا علیه السلام، کرامات امام رضا علیه السلام
نوبت شفا

درد ابتدا از پایم شروع شد. معاینه‌ها نشان می‌داد که کار از کار گذشته و سرطان جگرم را سوراخ‌سوراخ کرده است. دکترها جواب رد دادند و من در انتظار مرگ، لحظه‌ها را می‌گذراندم. 
ماه محرم بود. یک شب رؤیای عجیبی به سراغم آمد. در خواب دیدم که ظهر عاشورا  ست. من تنها و بی‌کس در صحرایی خشک وسوزان برزمین افتاده‌بودم و از درد به خود می‌نالیدم. برای طلب آب به هرسو می‌دویدم و با صدای بلند می‌گریستم. در میان هق‌هق گریه‌هایم...

نويسنده : دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۵ - 16:54
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
صحبت گنجشك با امام رضا علیه السلام
صحبت گنجشك با امام رضا علیه السلام

راوى: سليمان (يكى از اصحاب امام رضا علیه السلام)

حضرت رضا(ع) در بيرون شهر، باغى داشتند. گاه‏گاهى براى استراحت به باغ مى ‏رفتند. يك روز من نيز به همراه آقا رفته بودم. نزديك ظهر، گنجشك كوچكى هراسان از شاخه درخت پركشيد و كنار امام نشست. نوك گنجشك، باز و بسته مى‏شد و صداهايى گنگ و نا مفهوم از گنجشك به گوش مى ‏رسيد. انگار با جيك جيك خود، چيزى مى‏ گفت.

نويسنده : پنجشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۵ - 12:34
دسته بندي : زندگی نامه امام رضا علیه السلام، کرامات امام رضا علیه السلام
درمان خرابى دندان و زبان در خواب و بيدارى
شخصى به نام ابواحمد، عبداللّه صفوانى حكايت كند:
روزى به همراه قافله اى از خراسان عازم كرمان شدم ، در بين راه دزدان و راهزنان ، راه را بر ما بستند و تمام اموال و وسائل ما را غارت كرده و به يغما بردند.
در اين ميان ، يكى از همراهان ما را كه مشهور بود، دست گير كردند و او را مدّتى در يَخ و برف نگه داشته و دهانش را پر از يخ و برف كردند، به طورى كه بعد از آن قدرت و توان بر سخن گفتن و غذا خوردن را نداشت .
پس از آن ، اين شخص در عالم خواب ديد كه به او گفته شد: حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام در مسير راه خراسان مى باشد، چنانچه درمان زبان و دندان هايت را مى خواهى ، نزد آن حضرت برو، كه درمان مى نمايد.
و در همان عالم خواب ، امام عليه السلام را مشاهده كرد و مشكل دهان خود را با آن بزرگوار در ميان گذاشت ؛ و تقاضاى معالجه و درمان دندان ها و زبانش را كرد؟
امام عليه السلام فرمود: مقدارى كُمّون - زيره - و سعتر - مَرزه ، آويشم - با قدرى نمك تهيّه كن و آن ها را در هم و يك جا بكوب تا تمامى آن ها پودر شود.
سپس چند مرتبه با اين پودر، دهانت را شستشو بده تا ناراحتى زبان و دندان هايت بر طرف و بهبودى حاصل شود.
بعد از آن كه آن شخص از خواب بيدار شد، اهميّتى به آنچه در عالم خواب ديده بود نداد، تا آن كه وارد شهر نيشابور شد؛ و از محلّ سكونت حضرت سؤ ال كرد؟
به او گفتند: حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام از نيشابور به سمت خراسان حركت كرده است .

نويسنده : یکشنبه نهم اسفند ۱۳۹۴ - 14:56
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
مأمور امام رضا (ع)

از حرم اومده بودم بیرون و داشتم تو خیابون های اطراف حرم قدم می زدم. یک دفعه متوجه شدم یکی از اون طرف خیابون داره صدام میزنه. اولش با خودم گفتم اشتباه فکر میکنی، حتماً منظورش با یکی دیگست آخه تو این شهر غریب کی تورو میشناسه؟ اما دیدم اومد سمت من و بامن احوال پرسی کرد.

متعجب مونده بودم. گفتم : ببخشید شما؟ بجا نیاوردم. گفت : من دوسال پیش نیروی آموزشی شما تو پادگان بودم. خندم گرفت و تو دلم گفتم ببین چقدر تابلویی که از دوسال پیش طرف چهرتو بیاد داره. بعد بهش گفتم اینجا چیکار میکنی؟

نويسنده : یکشنبه نهم اسفند ۱۳۹۴ - 14:6
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام، دلنوشته
مشهد، مادر مشهد کجاست؟

شبی یاد جـنـون آبــــاد کــردم                  علی موسی الرضا را یاد کردم

میـان بی کسـی های شـبانه                   هـوای صــحن گوهر شاد کردم  

مادر مشهد كجاست؟

زن چاي را جلوي مرد گذاشت و پرسيد: دكترا چي گفتن؟

مرد نگاه خسته‌اش را به زن دوخت و گفت: بايد ببريمش آزمايش. زن، گوشه‌هاي روسري‌اش را به صورت كشيد و گريست: چي به سر دخترم اومده؟

مرد، چاي را در نعلبكي ريخت، و در حالي كه حبه‌اي قند به دهان مي‌گذاشت، گفت: دل با خدا دار، زن! 

 

برای کامل خواندن مطلب لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید: 

 

نويسنده : دوشنبه سوم اسفند ۱۳۹۴ - 18:9
دسته بندي : کرامات امام رضا علیه السلام
لوگو وبلاگ
کبوتر حرم
kabutare-haram.blogfa.com

درباره وبلاگ

❀❁کبوتر حرم❁❀

ما را کبوترانه وفادار کرده است/آزاد کرده است و گرفتار کرده است
❖◆❖◆❖◆❖◆❖◆❖◆❖◆❖◆
سلام. بـه وبلاگ❀❁کبوتر حرم❁❀ خوش آمدید.  
هدف این وبلاگ آشنایی با سیرہ مبارک امام رضا علیـه السلام می باشد. امید وارم که مطالب این وبلاگ مورد پسند شما قرار بگیرد. منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمندتان هستم.

آمار زائران

احادیث امام رضا (ع)

کبوتر حرم

آخرین مطالب

آرشيو مطالب

برچسب ها

§قــالب گــراف§
قالب گراف وبسايتي پراز قالب هاي
زيبا و حرفه اي ومخصوص وبلاگها
WWW.GHALEBGRAPH.IR
§يار گمنام§
يارگمنام رسانه اي فرهنگي مذهبي
به همراه مقالات و فايل هاي گرافيکي مذهبي
WWW.YARGOMNAM.IR