بیبی خوردو خوب میدانست که پشت این بهظاهر مجادلهها و منتکشیها چقدر دوست داشتن وجود دارد و این قضیه وقتی خودش را نشان میداد که بیبی خورد و زودرنج به بهانه دیدن نوههایش قهر میکرد و یکهفتهای به خانه برنمیگشت.
آنوقت بود که تماسهای کلانتر شروع میشد که میخواهد توی حرم کلوچهقندی بین زوار پخش کند، اماکلوچههای او بهخوبی کلوچههای بیبی خوردو درنمیآید و خواهش میکرد که برگردد و در پختن کلوچهها کمکش کند.
بیبی خوردو هم اینجور موقع ها نه نمیگفت و جواب میداد: «باشه، فقط به خاطر امام رضا(ع)».
منبع:عکس حرم

.jpg)
.jpg)


